:: مدیریت احساسات
( رشته : روانشناسي )
fjrigjwwe9r2Admin_Pages:text احساسات شامل یک سری واکنشهای متوالی و مشخص است که توسط مغز شروع به کار میکند تا بدن و ذهن را برای انجام عمل مناسب آماده کنند.
در طول روز ما با احساس های مختلفی سر و کار داریم مثل احساس گناه، شرم، رشک، خشم، ترس، حسادت و عشق یا دوست داشتن و همین احساسات جلوه زندگی ما را پر رنگ ترمیکنند. شاید اگر قادر نبودیم احساسات متنوعی را تجربه کنیم زندگی ما بسیار یکنواخت و کسل کننده می شد.
گفته میشود علت وجود احساسات در انسان ایجاد انگیزه برای انجام فعالیتهایی است که برای حفظ سلامت و بقای نسل به آن نیاز دارد. چنانکه دیده شده است هر چه موجودات زنده پیچیده تر شدند بچه های آنها برای بقا نیاز به مراقبتهای طولانی تری پیدا کردند. مثلا" مارمولک مادر هیچ احساسی به بچه خودش ندارد و چنانکه بچه مارمولک بعد از تولد کوچکترین حرکتی بکند بلافاصله مادرش او را میخورد. اما وجود احساس عشق و دوست داشتن فرزند در انسانها باعث میشود والدین مدتها از فرزندشان عاشقانه و با تمام وجود مراقبت کنند و او را تا مرحله استقلال کامل تنها نگذارند.
همینطور در روابط بین انسانها وجود احساس عشق و حسادت میتواند تضمین کننده ارتباط با یک فرد خاص باشد و شاید وجود احساس شرم و گناه است که باعث وفاداری افراد به یکدیگر میشود.
همانطور که دیدیم تجربه احساسات به خودی خود برای انسان نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه در مواردی برای بقای وی ضروری به نظر میرسند. بطوریکه فردی را انسان کامل میدانند که قادر باشد طیف کاملی از احساسات از ناامیدی و خشم گرفته تا عشق و شادی را تجربه کند.
در هنگام تجربه یک احساس واکنشهای جسمانی خاصی در فرد بروز میکند. زیرا احساسات برای کمک به آماده سازی بدن برای اقدام مناسب کوتاه مدت طراحی شده اند. اگر ابراز آن احساس سرکوب شود مغز فرمان ترشح هورمونهایی را صادر میکند که رفتار مناسب آن احساس را ایجاد کند. برای مثال کسی که ترس خود را سرکوب کرده وپنهان میکند و واکنش متناسب با این احساس را بروز نمیدهد علائم خاص جسمانی ناشی از ترشح هورمونهای خاص را بروز میدهد؛مثل در هم کشیده بودن عضلات صورت، تپش قلب سریع، شانه های خمیده و در دراز مدت در این افراد ضعف سیستم ایمنی دیده میشود.
دیده شده است که با تغییر نحوه فکر کردن در مورد یک مسئله میتوانیم پاسخ های احساسی مغز را تغییر دهیم. تجربه نشان داده است که این کار زمانی مؤثر است که در مراحل اولیه پاسخ احساسی انجام شود. زیرا وقتی یک واکنش احساسی برای مدت طولانی در مغز باقی بماند برای قطع آن واکنش لازم است که آن احساس بطور فیزیکی ابراز شود.
بررسیها نشان داده است برای اینکه بر احساساتمان کنترل داشته باشیم مهارتهای زیر را نیاز داریم:
۱) کنترل بر واکنشهای جسمی
آیا زمانی که احساس خشم، ترس یا هیجان میکنید به نفس نفس می افتید یا نفس کم می آورید؟ آیا قادر نیستید به سرعت وضعیت تنفسی خود را به حالت اولیه بازگردانید؟
اگر اینطور است سعی کنید برای کنترل واکنشهای جسمی خود از روشهایی مثل تمرینات تنفسی و حرکات جسمانی یوگا کمک بگیرید.
آیا برای رفع تنش های ناشی از احساسات ابراز نشده ( مثل سردرد یا شانه درد) بجز مصرف دارو راه دیگری را سراغ دارید؟
اگر روش خاصی را بلد نیستید تکنیکهای تن آرامی را یاد بگیرید.
توصیه میشود برای آزاد کردن انرژی و تنش های انباشته شده حداقل هفته ای سه بار ورزش کنید.
شما می توانید برای آزاد کردن فیزیکی احساساتی مثل ترس، خشم، نا امیدی و غم خود روش های مناسب و بی خطری بکار ببرید مثلا" میتوانید یک تسبیح، یک بالش که تحمل ضربات شما را داشته باشد و یا یک فیلم غم انگیز تهیه کنید.
۲) کنترل بر واکنشهای ذهنی
میگویند "هر وقت دیدی حالت بد است بدان که داری بد فکر میکنی"
افکار منفی احساسات منفی در ما ایجاد میکنند.
مثلا" اگر گفتگوی ذهنی کسی بعد از کنار گذاشته شدن توسط یک دوست این باشد که" هیچ کس منو دوست نداره" بطور قطع احساس بسیار بدی را بدنبال خواهد داشت ، در صورتیکه همین گفتگوی ذهنی اگر دوباره بازسازی شود و به این صورت دربیاید "هر چقدر هم دوست داشتنی باشم ممکن است بعضی ها منو دوست نداشته باشند" به طور قطع احساس بهتری را در فرد ایجاد میکند.
یاد گرفتن فن مثبت اندیشی و سالم اندیشی تا حد زیادی به ما در ایجاد احساسات مثبت کمک میکند. شاید حتی صحبت با یک فرد خوش بین و مثبت اندیش بتواند حال ما را بهتر کند.
۳) کنترل بر واکنشهای رفتاری
آیا اگر کسی از شما تعریف کند سرخ میشوید؟ اگر اینطور است سعی کنید با یکی از دوستان خود تمرین کنید که در چنین شرایطی بتوانید خیلی راحت بگوئید " خیلی ممنون"
آیا وقتی عصبانی میشوید طوری رفتار میکنید که باعث پشیمانی شما میشود؟ اگر اینطور است میتوانید مهارت کنترل خشم را که شامل ۴ قدم اساسی است یاد بگیرید.
▪ قدم اول: فاصله گرفتن
هر گونه تماس فیزیکی با طرف مقابلتان را قطع کنید. یک قدم به عقب بردارید، به صندلی تکیه دهید یا اتاق را ترک کنید.
▪ قدم دوم: منحرف کردن
فکر خودتان را مشغول کنید مثلا" تمام اشیای با یک رنگ خاص اتاق را بشمارید.
▪ قدم سوم: رهاسازی تنش
مشتتان را باز و بسته کنید. صورتتان را در هم بکشید و رها کنید. انگشتان پای خود را خم و راست کنید. به یک بالش مشت و لگد بزنید و یا داد بزنید.
▪ قدم چهارم: تنفس عمیق
حداقل برای چند دقیقه با نفس های عمیق و آرام سرعت ضربان قلبتان را پائین بیاورید.
به یاد داشته باشید که تقویت مهارتهای احساسی به تمرین، تکرار و زمان نیاز دارد و به مرور شما میتوانید لحظات آرامش بخش بیشتری را در زندگی تجربه کنید.
جالب است بدانید که بسیاری از افراد برای سرکوب کردن هیجانها و احساسات منفی خود مانند خشم، غم، ترس و نگرانی به عادت مخربی مثل مصرف مواد مخدر یا الکل ویا پرخوری بیمارگونه پناه می برند.
دیده شده است که یادگیری مهارت مدیریت احساسات در این افراد نقش بسیار مهمی در کنترل عادات مخربشان دارد. این موضوع از جهت پیشگیری از ایجاد این عادات مخرب در افراد هم نقش مهمی دارد.
چه بسا با تجهیز کودکان و نوجوانان به مهارت های زندگی بتوانیم تا حد قابل توجهی از آسیب پذیری آنها نسبت به اعتیاد به مواد مختلف و پرخوری بیمارگونه کم کنیم. گردآوری کننده :دکتر افسانه یاراحمدی برگرفته از کتاب حال برتر نوشته گیل لیندن فیلد موسسه یوگای علمی نوا ( www.navayoga.com )
|